کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

خدا

 
 

 

 

خدا هست ، همیشه بوده

اورا اینجا در چشمهای مردمی که در راهرو نومیدی راه میروند میبینم .

خانه واقعی خدا اینجاست ، آنها که از یادش برده اند اینجا پیدایش میکنند.

نه در آن مسجد سفید با چراغهای الماسگون و مناره های بلند.

خدا هست ، باید باشد.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد