کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

غم بی کسی

به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد

 عجب از محبت من که در او اثر ندارد 


غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد

 دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد 

 
می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی

 می رسد روزی که تنها مرگ را باور کنی 

 
می رسد روزی که تنها در کنار قبر من

 شعرهای کهنه ام را مو به مو از بر کنی