کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

کاش عاشقی هم پا می گرفت...

کنجِ پستوی خیس از عطر شب‌بوها، پشت نقابِ غبارآلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی میکنم

شب گریه

ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق
مث لبخند سپیده .. مث شب گریه‌ی عاشق

بی تو شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته
پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته

واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو می‌سرودم

وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرام‌و بردن
چشام از ستاره سوختن .. من‌و به گریه سپردن

رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسی‌ها
رفتی و من‌و سپردی .. به زوال اطلسی‌ها

واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو می‌سرودم

شب گریه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد